جدول جو
جدول جو

معنی نزاع افکندن - جستجوی لغت در جدول جو

نزاع افکندن(عِ تَ)
ایجاد خلاف و دشمنی کردن. دشمنی افکندن. کشمکش و منازعه برپا کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ قَ / قِ گَ دَ)
خضاب کردن. حنا بستن:
کشیده سرمه ها در نرگس مست
عروسانه نگار افکنده بر دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(طَ نَ / نِ وَ دَ)
کنایه از درمانده شدن. (فرهنگ نظام) (از آنندراج) :
نافۀ مشک نباشد به بیابان ختن
ناف افکنده به همراهیش آهوی ختا.
محمد سعید اشرف (از فرهنگ نظام) (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناف افکندن
تصویر ناف افکندن
درمانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناف افکندن
تصویر ناف افکندن
((اَ کَ دَ))
کنایه از درمانده شدن
فرهنگ فارسی معین